در آن سرزمینهای نزدیک، نیلوفرانی به من سایهشان را نشان میدهند
و من باید از رختهایم غباری که از سالها پیش را؛ زیر باران بشویم درست
خیابان غربت- اگر کفشهایم نلغزند بر سنگ- تا فتح یک باغ خواهد رسید
چه باغی که با دوستان فرش را میگشاییم؛ هر جا که بر شاخهای مرغ حق
فقط تار مویی که از مادرم مانده را؛ باید از خاک اینجا بگیرم
و بعد
ببینم که تصویر دهسالگیهام را در کدام آینه، پشت پاییز گم کردهام
بگردم به دنبال چیزی که در شعرها عشق آن را صدا میزدند
از این خاک همراه خود سایهام را فقط پشت سر میبرم
و بر دستهایم اگر رد شلاق ناظم؛ چه باید کنم
در آن سرزمینهای نزدیک، حوضی که در آبهایش تماشا کنم ماهیان راکجاست
درختی که بر سطح آن عکس یک قلب را میکشیدیم؛ با اولین حرف از نام دوست
اتاقی که هروقت تنهاییام را کلاغی نمیخواند؛ درهاش تا دورها بازِ باز!
نفسهام از این هوایی که با دود سیگارهایم گره خورد؛ دیگر گرفت
چرا باید این کرمهایی که رفتارشان را نفهمیدهام؛ جان بگیرند هر روز در فکرمن
چرا مثل یک سنگ در عمق مردابهایی که بر خوابشان هیچ برگی نجنبید؛ مدفون شوم
به پیغمبرانی که مغلوب یک لقمه نان؛ هیچ کس سجده حتی نکرد
و من با خدایی که در چشم گنجشکها؛ بارها چای نوشیدهام
و یکبار هم زیر باران نشستیم بر پشتبامی که از ارتفاعش جهان شکل هیچ
ولی نردبامی که آن روزها پلههایش به خورشید میرفت؛ شاید شکست
که دیگر چراغی پر از نفت در خانه نیست
و جز دوستانی که من گاهی اوقات سیگارشان را نفس میکشم؛ هیچ کس اهلراه
وبلاگ حميد رضا گلسرخ ...
برچسب : راهنمای همشهری,راهور,راه توده,راهنمای بازی pokemon go,راهبه,راه آهن,راه سبز,راه کارگر,راهنمای بازی پوکمون,راهنمای حل جدول آنلاین, نویسنده : hamidgolesorkho بازدید : 304